چه روزهای دلگیری است...
چه بی رحمانه است لحظه های ندیدنت...
مهربانم خدایت را چه زود ملاقات کردی
و چه ناباورانه رفتی از برمان
++برای شادی روح بابابزرگم فاتحه بفرستید
بابابزرگ یادت همیشه زندست.......
چه سبزه ها که گره زدم تا تو بیایی....
سبزه زار گشت خزان و قدومت چشم مرا روشن نکرد....
گاهی دلم میخواهد
بهــانه های الکی بگیرم
به هوای آغوش تو
شانه های تــو...
که بعد...
آرامـــ...
خیلی آرامــــ...
در گوشم زمزمه کنی...
ببین من عاشــقــتــمــ...
من که هیچی...
اما امیدوارم عکس های شما تو سال جدید
دو نفره باشه...
این روزا باید دشمناتو فراموش کنی …
تنها کسی که می تونه
تو رو به خاک سیاه بشونه
یک دوست کاملاً مورد اعتماده . . .
سلامِ مرا به وجدانت برسان
و اگر بیدار بود بپرس
چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟
غریبانه زیستن کار من است
وقتی تو نیستی ...
" واژه ها هم خساست می کنند نه دلبری "
کم آورده ام !
غریبی را بر این دو خط واژه " دوستت دارم " حک کن !
بی هوا نوشتم، به هوای کسی ...
دوستــانَــم حَـــتـی مُوقِــع مَــرگــ... هـَم
با مــَن هَــم رَنــگــ نَـبـودَنــد
مَن سِپید پـوشــیــدِه بودَمـــ...
و آنان سِیــاه...
دیرگاهیست کِه مَن کِرکِره را بالا نمیدهم
آپ نِمیکنم
باوَرَت میشَود؟؟؟
با نبودنت
دُنیایِ مَجازی هَم را از مَن گرفتی...
.
جای بعضی ها تـوی کتاب جـغرافیا خالیـه ،
با عنوان “پست ترین نقطـه ی دنیا”
.
ادعای بی تفاوتی سخت است!
آن هم
نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را،
با او تجربه کردی….!
.
چون شاخه گلی در لیوان
زخم های تنم
از تو آب می خورند …
.
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند….
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم …
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛
دوسـتـانــم عادتـــ دارنــد کـه…
دیــــر بیــاینـــــد…
ناامیــב ﮯ همان امیــב است…
فقــــط بوـﮯ نا میگیرב…
از بســــ که میمانــــב ته בل…!!
نمـــــیـدانــــی ،
چه دردی دارد !
وقـــتـی ..
حــــالـم ..
در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد …!
آره دل من با همین ها هم شاد میشد...
....
..